بسوزه پدر عاشقی
مطالب جالب و طنز
دو شنبه 3 بهمن 1390برچسب:بسوزه پدر عاشقی, :: 15:20 :: نويسنده : علی باقرزاده

 

من سرم تو کار خودم بود

بعد یه روز یه نفرو دیدم

اون این شکلی بود

ما اوقات خوبی با هم داشتیم

من یه کادو مثل این بهش دادم

وقتی اون کادومو قبول کرد من اینجوری شدم

ما تقریبا همۀ شبها با هم گفتگو می کردیم

وقتی همکارام منو اونو توی اداره دیدن اینجوری نگاه می کردن

و منم اینجوری بهشون جواب می دادم

اما روز ولنتاین اون یه گل روز مثل این داد به یه نفر دیگه

منم یه گل خریده بودم اینجوری بدم بهش

بعدش اینجوری شدم

احساس من اینجوری بود

بعد اینجوری شدم


بله ... آخرش به این حال و روز اُفتادم


پدر عاشقی بسوزه

 

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: